بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

این پست راز زندگی زناشویی نیست، فقط به چشم یه حرف درد دلی نگاهش کنید. به چشم یه یادگاری از من...

بیرون از زندگی شما هیچ خبر بهتری نیست، با هر آدم دیگه ای که بودید لزوما زندگی بهتری نداشتید، زندگی شما چیزی کمتر از بقیه نداره، بقیه از شما خوشبخت تر نیستن فقط شاید بقیه بیشتر شل کردن و زندگی رو راحت تر گرفتن که فکر میکنید خوشبخت ترن! راز خوشبختیِ زندگی زناشویی اینه که اول از همه بخوای که با این آدم زندگیتو ادامه بدی، وقتی خواستی دیگه وظیفته برای بهتر شدنش، برای درست شدنش، برای تبدیل شدنش به اون چیزی که خودت میخوای از خودت شروع کنی. اونقدر روی خودت، رفتارات، رشد شخصیت، انسان بهتری شدن کار کن و کار کن که آدمی که کنار توئه ازت تاثیر بگیره. فکر نکنید اگر با کسی زندگی کنید که تا آخر عمر شمارو بپرسته و مطیع شیش دنگ شما باشه شما خوشبخت عالمید. از نظر من اتفاقا زندگی هرچی بیشتر پر مشکل تر و پر چالش تر، رشد شما بیشتر اتفاق میفته...به ازدواجتون به چشم یه آزمایش الهی نگاه کنید. هرجا وسط یه مشکل و چالش و اختلاف گیر کردید و احساس کردید دارید خفه میشید! اینبار به این چشم نگاه کنید که دارید رشد میکنید و استخون میترکونید، البته به شرط اینکه وسط اون چالش و مشکل واقعا رشد کنید و بعد از گریه ها و رفتارهای بچگانه ای که بروز دادید و غصه ها که خوردید، بلند بشید آب بزنید به صورتتون و تصمیم بگیرید از امروز آدم قوی تری باشید که زندگیش رو خودش میسازه و اگر چیزی باب پسندش نیست با تغییر رفتارهای خودش به رفتارهای حسنه و بهتر، مسیر زندگیشو عوض میکنه. وسط همون چالش ها بزرگ بشید و رشد کنید به جای اینکه بزنید زیر زندگیتون، بمونید و مهربون تر باشید و صد خودتون رو بذارید وسط تا کم کم ببینید طرفتون چجوری خودشو به اندازه ی صد شما میرسونه!

توو مملکتی که یه هندونه کوچیک میشه ۷۰ تومن و یه بسته کوچیک توت فرنگی ۲۰۰ تومنه و یه مشما خوراکی برای هفته ی بچه ت زیر ۲۰۰ نمیشه، اصلا همه اینها به کنار، توو مملکتی که نون بربریش ۱۰ هزارتومنه، قدر مردهای خونتون رو بدونید. قدر همسراتون رو بدونید. نمیدونم تا حالا دقت کردید یا نه، شاید فداکار تر از مردها واقعا وجود نداشته باشه درست برخلاف تصور هممون که فکر میکنیم ما زن ها فداکار تریم. اونها شبانه روز کار میکنن و بدون هیچ منت و توقعی همه رو برای زن و بچشون خرج میکنن، آخر سالم وقتی بهشون میگی بیا بریم یه کت برای خودت بخر، میگن من چیزی لازم ندارم. اما ماها خیلی وقت ها توو زندگی طلاهامونو که برای خرید فلان چیز دادیم، پس اندازامونو که دادیم، درآمدها و کارکردهای شخصیمون رو که دادیم هنوز یادمونه و درونمون معتقدیم خیلی فداکاریم و پشتش بودیم که اون به این چیزا رسیده! ولی مردها فکر نمیکنم حتی یه بارم با خودشون گفته باشن چرا من باید اینهمه کار کنم و بدم به بقیه؟!... اگر کسیو دارید که هرروز به نیت نون درآوردن از خونه میزنه بیرون و شبم وقتی برمیگرده با لبخنده، قدرشو بدونید، اون شاید به لب و زبون نمیگه که عاشق شماست ولی عشق دیگه چجوریه؟ هزارتا فشار اقتصادی رو تحمل میکنه، هزارتا حرف و داستان از اینو اون میشنوه، هزارتا ترس و نگرانی از آینده توو دلشه، هزارتا قسط و قرض رو دوششه ولی باز یه شب عید هم که میرسه حاضر نیست برای خودش چیزی بخره. عشق که همیشه لب و دهن نیست، عشق دقیقا همینه که حاضره صبح تا شب کار کنه و تو خرج کنی و لذت ببری...

اگر کسیو دارید که ساعت اومدن شمارو میدونه و هرروز شعله ی گازش وقت اومدن شما روشنه و براتون شام پخته، قدرشو بدونید، اون ممکنه یه روز بسیار سختی رو گذرونده باشه، کارای خونه، بچه داری، گاهی حتی در حال مریضی، ولی یادشه که یکی قراره کلید بندازه بیاد توو، عشق دقیقا همین کارای کوچیکه که شمارو وسط هیچ کدوم از روزمرگی هاش از یاد نمیبره. اگر کسیو دارید که وقتی کلید میندازید میاین توو یکی با لبخند بهتون سلام میده، به خاطر شما آرایش کرده، لباس خوب پوشیده، خونه رو مرتب کرده، بدونید که شما بازی رو بردی برادر!

دنبال عشق نگردید، فقط عمیق تر نگاه کنید ایندفعه، میبینید زندگی شما عاشقانه تر از همه ست...

نظرات (۴)

دیر به دیر مینویسی تازگیا.

باشه چشم.

در ضمن خیلی این شعری گرشاسبی رو دوست دارم...

پاسخ:
اره :/
منم دوست دارم.

سلام 

خدا رو شکر که شما خوشیختی ..

ولی همین‌ها  که شمردی و گفتی و میگی اینها رو دست کم نگیرید..ارزوی ماست عزیز.. خودت قدر زندگیتو بدون و زندگی نزیسته دیگران رو نزن توی سرشون و عذاب وجدان خوب نبودن و قدر شناس نبودن نده بهشون ..شوهرای تن پرور و تنبلی که زنشون تمام بار زندگی رو بدوش میکشه و پر از غرور  هستن رو ندیدی.. مرد خوب گیرت اومده ..خونه رو هم تازه عوض کردین ..مردی که خونه زمش رو فروخته و هدر داده و چندین ساله مستاجرن ندیدی ..عزیزم .. 

از اونوری قضاوت نکن..

از اینوری هم قضاوت نکن ..شاید اونی که ناراضیه دردی داره که تو نمیدونی

پاسخ:
هرجور نگاه میکنم میبینم قضاوتی نکردم، صرفا منظورم این بوده که هرکسی بگرده خوشی های زندگیشو ویژگی های مثبت زندگیشو پیدا کنه و ببینه و با همونا خوش باشه.
اینکه مرد خوب گیرم اومده اولا شما ملاکای مرد خوب رو در چی میبینی؟ در ویژگی هایی که من مینویسم؟؟ من ممکنه هزارتا ویژگی دیگه توو دلم باشه و بنویسم که شوهر خودم نداشته باشه ولی اگر شما بخونی میبینی همسر شما داره!... پس شما ویژگی های منو ول کن دنبال ویژگی های خوب همسر خودت بگرد که قطعا بی ویژگی خوب نیست. من دقیقا کل حرفم اینه که هرکسی وسط مشکلات زندگیش خودش بگرده ویژگی های خوب همسرشو پیدا کنه و همونارو بزرگ کنه برای خودش تا احساس خوشبختی کنه. 
بعدم شما چرا میگی مرد خوب گیرت اومده چرا اینطور نگاه نمیکنی که اگر مرد خوب به فرض گیرم اومده از اونور خودمم سالها خوب زندگی کردم. خودمم هیچوقت شبیه بقیه نبودم. خودمم سالها روی خودم کار کردم و برای خوب موندنم مشقت های زیادی دیدم. رنج های زیادی دیدم. شما توی زندگی من نیستی ببینی من توو زندگیم صد خودمو گذاشتم. من عادت نداشتم هیجوقت توو وبلاگ از خوبی های خودم بنویسم ولی اگر بنویسم میبینی پشت این مرد خوب یه زنی که داره تلاش میکنه صد خودشو بذاره وجود داره. زنی که یه مرد میتونه صد درصد بهش اعتماد کنه و مطمئن باشه رفیق تر از رفیقه‌. اونقدری که من برای همسرم رفیقم توی زندگی و فداکار و مهربون، نزدیک تریناش نبودن. 
اینکه خونمو تازه عوض کردم برای شما موضوع تازه ایه برای ما از اول بوده و ما قبل از ازدواج با همسرم دربارش حرف زدیم و شرطم بوده و ایشون قبل از هیچ رسمیتی بینمون این موضوع رو میدونست و پذیرفت و چیزی نبود که توی زندگی یهو بخواد اینکارو بکنه‌. چیزی بود که از اول مطرح شده بود و ما مثل رسیدن به یه هدف بزرگ برای رسیدن بهش سالها تلاش کردیم، از خیلی چیزا صرف نظر کردم تا اولویتم چیزی باشه که دوست دارم بهش برسم یعنی همین خونه ای که عوض کردم، توو این مدت زندگی ای که با همسرم داشتم بارها طلاهامو پس اندازامو گذاشتم وسط و دادم بهش، بارها میلیاردی از خانوادم براش قرض گرفتم، بهش فشار نیاوردم بابت خیلی چیزا تا بتونه و بتونیم فقط به خواسته ای که اولویتم بوده یعنی همین خونه ای که عوض کردیم برسیم.
ولی همین منم که توی زندگیم خودمو فداکار و مهربون میدونم، باز هیچوقت بدون فکر، بدون مشورت با چهارتا بزرگترم، بدون عقل بدون محک زدن شوهرم و بدون اینکه قبلا اعتمادمو جلب کرده باشه و ازش اطمینان داشته باشم خونمو پولمو یا هر مال دیگمو نمیدم دست شوهرم ببره بفروشه هدر بده!... به شوهری میدم که قبلا امتحانشو پس داده. اگرم بدم طوری میدم که باز برای خودم منفعت داشته باشه. بازم به طور کل من شخصا تحت هیچ شرایطی ملک نمیفروشم بدم دست کسی باهاش کار کنه یا هرچیزی! یعنی ملک رو برای هیچی نمیفروشم مگر برای تبدیل به احسن. حالا  اینکه زنی خونشو دو دستی داده به شوهرش اونم هدر داده جای سواله که اصلا چرا داده؟؟ چرا مال خودشو باید میداده؟؟؟ شناخت از شوهرش و عملکرداش نداشته؟؟ اگر میدونسته شوهرش تنبل و مغرور و پول هدر بده ست پس چرا بهش اعتماد کرده و مالشو داده؟؟ ا گاهی اشتباهات خودمونم گردن بگیریم بد نیست!
اینکه مستاجری نکشیدم بله نکشیدم ولی چون مستاجری نکشیدم پس هیچ مدل و هیچ نوع سختی دیگم نکشیدم؟ مگه تمام مشکلات و سختی های زندگی مالیه؟ یکی مشکلات مالی نداره ممکنه یسری مشکلات دیگه داشته باشه‌. قرار نیست مشکلات همه از یه نوع باشه.بعدم کدوم زندگی بی مشکله؟ کدوم مرد یا زنی بی عیبه؟ شوهر من پول هدر بده و تنبل نیست ولی ممکنه دوتا عیب دیگه داشته باشه، یا حتی خود من با هزاران عیب. بیشتر شما داری قضاوت میکنی زندگی منو. من حرفم سخنم با بقیه اینه که هیچ زندگی ای بی مشکل نیست، وقتی دارید اون زندگی رو به هر دلیلی ادامه میدید پس بگردید دنبال خوشی ها و با همونا زندگی کنید. بیرون از زندگی شما خبر بهتری نیست، همسر بهتری براتون صف نکشیده. من حرفم همینقدر ساده بود‌ .

 سلام

حالتون چطوره؟؟بهترین؟

 به این توصیه ها خیلی احتیاج داشتم 

 

پاسخ:
سلام عزیزم بله ممنونم الحمدالله
چه خوب اگر مفید بوده.

حرفت خیلی قشنگ بود.

خیر بیینی‌❤️

پاسخ:
قربان شما.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">