هیچ مامانی نیست که هیچوقت عصبانی نشده باشه یا بهتره بگم واقعا هیچ مامانی فکر نمیکنم وجود داشته باشه که توو روز از دست بچش عصبی نشده باشه، یا کلافه نشده باشه یا گاها اون وسط مسطا دادی، هواری، جیغی، نکن نکنی، تنبیه کلامی ای، تهدید کلامی ای خلاصه مامان بازی درنیاورده باشه. همه ی ما مامانا توو این چیزا مشترکیم. به قول اون کلیپه: بابا منم یه آدمم!... باور کنید ما مامانا گاهی خیلی گناه داریم. نه خواب داریم نه وقت داریم نه تفریح داریم نه نیروی کمکی داریم از اونور ۲۴ ساعتم باید سر و کله بزنیم با موجود فسقلی ای که توو دنیای خودشه و به هیچ صراطی مستقیم نیست! اما گاهی واقعا لازمه زاویه دوربین رو تغییر بدیم و خودمونو ببینیم که چقدر از بیرون یه هیولا یا به قول پسر من هلولا دیده میشیم!...الان که داشتم پسرمو میخوابوندم از پنجره ی اتاق صدای یه مامانی میامد که به معنای واقعی کلمه بی اعصاب... قبلا هم صداشو شنیده بودم همینجوری بود... الانم تا بچهه نق میزد داد میزد که یا وسط حرفش نیاد یا موقع درس کار کردن انواع و اقسام فحش ها و داد و بیدادها... جدای از اینکه من به شخصه خیلی دلم برای این مادر و تمام مادران عصبی و حتی گاها خودمون میسوزه و همیشه فکر میکنم علتش فشارای بیش از حدیه که توی زندگی رو دوش مادره و از طرف پدر اهمال کاری هایی میشه که مادر اینجور خسته و عصبی بروز میکنه، حالا اهمال چه توو توجه و محبت، چه تو کمک و نگهداری از بچه و کارای خونه و غیره ولی خب دلم برای بچه هاشم واقعا سوخت... اینکه دوتا ریاضی بلد نباشی اینکه نق بزنی اینکه عالم تو عالم کوچولویی باشه واقعا مستحق اینهمه داد و هوار و خشونت روی سرت نیست. یه وقتایی لازمه وسط خستگی هامون یه آن فکر کنیم هرکی مارو ببینه با خودش چی فکر میکنه؟ دوست داریم بقیه فکر کنن ما یه هلولاییم در صورتی که ما واقعا هلولا نیستیم فقط گاهی یه مادر خسته ایم...
به نظرم داد زدن اون مادره از سر احساس عجز و ناتوانیشه
و قطعا خودش هم راضی نیست ولی راه دیگه ای تو اون شرایط و موقعیت به ذهنش نمیاد یا بلد نیست
دست مادرها اگه پر باشه (چه اطلاعات چه مهارت) خب هم خودشون راحتترن هم بچهها
منتها این حجم از اطلاعات و مهارت کسب کردنش خیلی سخته
خدایی خسته نباشید خانوم مادر....