بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

هیچ مامانی نیست که هیچوقت عصبانی نشده باشه یا بهتره بگم واقعا هیچ مامانی فکر نمیکنم وجود داشته باشه که توو روز از دست بچش عصبی نشده باشه، یا کلافه نشده باشه یا گاها اون وسط مسطا دادی، هواری، جیغی، نکن نکنی، تنبیه کلامی ای، تهدید کلامی ای خلاصه مامان بازی درنیاورده باشه‌. همه ی ما مامانا توو این چیزا مشترکیم. به قول اون کلیپه: بابا منم یه آدمم!... باور کنید ما مامانا گاهی خیلی گناه داریم. نه خواب داریم نه وقت داریم نه تفریح داریم نه نیروی کمکی داریم از اونور ۲۴ ساعتم باید سر و کله بزنیم با موجود فسقلی ای که توو دنیای خودشه و به هیچ صراطی مستقیم نیست! اما گاهی واقعا لازمه زاویه دوربین رو تغییر بدیم و خودمونو ببینیم که چقدر از بیرون یه هیولا یا به قول پسر من هلولا دیده میشیم!...الان که داشتم پسرمو میخوابوندم از پنجره ی اتاق صدای یه مامانی میامد که به معنای واقعی کلمه بی اعصاب... قبلا هم صداشو شنیده بودم همینجوری بود... الانم تا بچهه نق میزد داد میزد که یا وسط حرفش نیاد یا موقع درس کار کردن انواع و اقسام فحش ها و داد و بیدادها... جدای از اینکه من به شخصه خیلی دلم برای این مادر و تمام مادران عصبی و حتی گاها خودمون میسوزه و همیشه فکر میکنم علتش فشارای بیش از حدیه که توی زندگی رو دوش مادره و از طرف پدر اهمال کاری هایی میشه که مادر اینجور خسته و عصبی بروز میکنه، حالا اهمال چه توو توجه و محبت، چه تو کمک و نگهداری از بچه و کارای خونه و غیره ولی خب دلم برای بچه هاشم واقعا سوخت... اینکه دوتا ریاضی بلد نباشی اینکه نق بزنی اینکه عالم تو عالم کوچولویی باشه واقعا مستحق اینهمه داد و هوار و خشونت روی سرت نیست. یه وقتایی لازمه وسط خستگی هامون یه آن فکر کنیم هرکی مارو ببینه با خودش چی فکر میکنه؟  دوست داریم بقیه فکر کنن ما یه هلولاییم در صورتی که ما واقعا هلولا نیستیم فقط گاهی یه مادر خسته ایم...

نظرات (۳)

به نظرم داد زدن اون مادره از سر احساس عجز و ناتوانیشه 

و قطعا خودش هم راضی نیست ولی راه دیگه ای تو اون شرایط و موقعیت به ذهنش نمیاد یا بلد نیست 

دست مادرها اگه پر باشه (چه اطلاعات چه مهارت) خب هم خودشون راحت‌ترن هم بچه‌ها 

منتها این حجم از اطلاعات و مهارت کسب کردنش خیلی سخته 

خدایی خسته نباشید خانوم مادر....

پاسخ:
یسری مسائل هست که آدم حتما باید مادر باشه تا متوجه بشه. یعنی واضح تر بخوام بگم شما میبینی به فرض یه مادر با تحصیلات عالیه، با وجود مطالعه ی انواع و اقسام کتاب های تربیتی و روانشناسی کودک، با دیدن انواع و اقسام فیلم های اموزشی و شرکت در حتی کلاس های مختلف مربوطه ولی بازم عصبانی میشه یا کلافه میشه! یعنی این موضوع از نظرم اصلا ربطی به داشتن اطلاعات و مهارت نداره. ربط کاملا به حال درونی مادر داره. یه مادر عصبی دلایل عصبی بودنش چیزای مشخصی میتونه باشه مثل خستگی و روزمرگی و بی توجهی و خلق و خوی عصبیه خودش و هزارتا چیز دیگه. یا یه مادر نرمال! روزایی داره در زندگی که حالش خوب نیست پس مسلما روی خلق و خوش با بچشم اثر میذاره.خلاصه که رابطه ی مادر فرزندی یه رابطه ی فارغ از اطلاعات و مهارته‌ .
خیلی ممنون:)

در آستانه‌ی مادر شدنم و همه‌ی این ترس‌ها و دغدغه‌ها و اینکه چطور مادری می‌شم و .. روی وجودم سنگینی می‌کنه.

فشار زیادی رو روی خودم احساس می‌کنم و واقعا نمی‌دونم باید چیکار کنم :(

پاسخ:
به سلامتی انشالله بغل بگیریدش:) مبارک باشه. 
مادر تا آخرین نفس عمرش همیشه نگران بچشه. همیشه دوست داره یه مادر کافی باشه. این حس ها در همه ی ما مشترکه ولی انشالله فرزندتون که بیاد راه و رسم مادری هم خودش میاد...نگران نباشید. زندگی جلو بره خودش خیلی چیزا یادتون میده. 

یه ویدیویی می‌دیدم تازگیا از یه خونه بود پر از اسباب بازی اینور اونور ریخته. بعد گفت از نظر ما این فقط شلختگیه، بعد دوربینو برد همسطح قد یه بچه، گفت ولی از نظر اون یه دنیای دیگه‌ست. یعنی همین تغییر قد دید هم تأثیر داشت. 

پاسخ:
بله واقعا...
همین چندروز پیش پسرم یه چیزی رو پرت کرد یا زد شکوند( یادم نیست) بعد باباش داشت میگفت چرا این کار بد رو کردی؟ دیدم داره میگه میخواستم بازی کنم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">